کد مطلب:325954 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257

وضعیت بین المللی بهائی گری
بهائیت از زمان عباس افندی «جهان وطنی» آغاز نمود و به دام كشورهای امپریالیستی افتاد و در راستای منافع آنان مورد استفاده قرار گرفت. به این ترتیب دول خارجی مخصوصا آمریكا و صهیونیست ها در صحنه ی بین المللی از آنان حمایت نموده و آنان را زیر چتر حمایتی خویش قرار دادند. بهائیت نیز موجودیت خود را در این وابستگی و حمایت می داند و به آن تن داده است. به طوری كه سیاستهای پهلوی دوم در مورد آنان نشان داد، ابرقدرتها نیز در مقابل این فرقه سیاستی دوگانه دارند و گاهی آنها را محدود ساخته و از طریق جریانات موازی به آنها گوشمالی می دهند تا از حدود خویش تجاوز نكنند و گاهی نیز به عنوان حربه ای علیه اسلام از آنها استفاده می برند.

بعد از انقلاب اسلامی هر كدام از رؤسای جمهوری آمریكا به تناسب حال و موقعیت خود به حمایت از بهائیان پرداخته و ایران را به خاطر برخورد با آنان محكوم كرده است. برای نمونه ریگان رئیس جمهور قوت آمریكا كه به مناسبت روز جهانی حقوق بشر سخن می گفت، اظهار داشت: «در ایران اعضای فرقه ی بهایی را اعدام می نمایند و تاكنون 198 بهائی اعدام و 717 نفر زندانی و ده هزار نفر بی خانمان و 25 هزار نفر وادار به خروج از كشور شده اند.»

در پاسخ به اظهارات ریگان جناب آقای مهندس موسوی نخست وزیر وقت ایران بیاناتی را در جمع كاركنان كارخانجات تولیدی بهمن اظهار داشت. وی در گوشه ای از سخنان خود گفت: «دفاع رئیس جمهوری آمریكا از یك فرقه ی جاسوسی یعنی بهائیت همان طور كه نشان دهنده ی ماهیت این فرقه است كه در پایتخت بزرگترین جنایتكاران جهان مورد حمایت قرار می گیرد در عین حال خشم و كینه ی آمریكا نسبت به انقلاب اسلامی را نمایان می سازد».

نگاهی اجمالی به گزارشهای هدفدار و غیر منصفانه ی فرستادگان سازمانهای حقوق بشر مثل گالیندوپول و كاپیتورن این واقعیت را آشكار می سازد كه همه ی ابزارهای امپریالیستی و صهیونیستی دست به دست هم داده اند كه نظام اسلامی وادار سازند این اقلیت را به رسمیت بشناسد، یعنی كاری را كه رژیم شاه از ترس ملت نتوانست انجام دهد جمهوری اسلامی به آن مبادرت ورزد. این مطلب ضمن این كه میزان حمایت آنان را از بهائیت مشخص می كند نشان می دهد كه قاعدتا پشت پرده خبرهایی بسیار مهمتر از تضییع حقوق بشر در ایران است. اگر این اخبار را در كنار قرینه های سركوب اقلیتهای مسلمان در جهان مانند سركوب مسلمانان و دیگر آزادی خواهان در جنوب لبنان، فلسطین اشغالی، اریتره، آسیای جنوب شرقی و دیگر نقاط جهان قرار دهیم، معنای روشن تری پیدا می كند. مخالفت با تحصیل دختران محجبه در فرانسه، عدم اجازه به حضور بانوان با حجاب در ادارات و مدارس و دانشگاههای تركیه و سكوت سازمان های حقوق بشر، منادیان آزادی خواهی و اصالت انسانی در خارج از كشور مشتی است نمونه ی خروار.

بهائیت امروز یك تشكیلاتی بین المللی است. مقر آن در اسرائیل است و بیشترین پیروان آن در آمریكا ساكن می باشند. تشكیلات آنان در كلیه كشورهای جهان به خصوص كشورهای آفریقایی و آسیایی شعبه دارد و به تبلیغ خود می پردازد.

در دوران پهلوی بهائیت با تأسیس تشكیلات گسترده ای با مركزیت اسرائیل به تقویت خویش پرداخت. این تشكیلات كه عضویت در آن به عنوان یك وظیفه ی دینی محسوب می شد، موجب تقویت بهائیت در ایران و دیگر نقاط جهان گردید.

امروزه این فرقه با مركزیت اسرائیل و بیشترین طرفدار در آمریكا در سطح جهان دارای سه شاخه ی اصلی است و مورد حمایت كشورهای سلطه گر می باشد. به نظر می رسد علت حمایت كشورهای فوق از آنان این باشد كه نشر عقاید بهائیت یكی از وسایل مهم برای مقابله با حركتهای اسلامی به خصوص در منطقه ی خاورمیانه باشد.

با توجه به آنچه آمد می توان نتیجه گرفت كه فرضیه با نظریه ی تحقیق ما مبنی بر استفاده از جنبش بهائیت توسط قدرتهای استثماری برای شكستن كیان و اقتدار دینی در ایران درست است، زیرا هر جا كه موضوع دین زدایی از نهاد سیاست و یا جامعه مطرح بوده است، بهائیان نقش فعال داشته اند. هم در انقلاب مشروطه و هم در دوران پهلوی این همكاری بین بیگانگان و بهائیت برای مقابله با دیانت و روحانیت به روشنی به چشم می خورد. این جنبش هم اكنون نیز در دنیا و در منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان یكی از ابزارهای بالقوه ی فرهنگی در اختیار قدرتهای بزرگ برای مقابله با حركتها و جنبشهای اسلامی باشد.
«اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها، چه راستی و چه چپی و روحانیت كه حافظ آن سدی است كه با وجود آن اجانب نمی توانند به نحوی كه دلخواه آنهاست، با كشورهای اسلامی و خصوص با كشور ایران رفتار كنند، لهذا قرنهاست كه با نیرنگهای مختلف برای شكستن این سد نقشه می كشند، گاهی از راه مسلط كردن عمال خبیث خود بر كشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت و گاهی از طریق احزاب انحرافی امروز كه مكتب بی اساس ماركس با شكست مواجه است و بی پایگی آن بر ملا شده است، عمال اجانب كه خود بر ضد مكتب آن هستند در ایران از آن ترویج می كنند برای شكست وحدت اسلامی و كوبیدن قرآن كریم و روحانیت در ایران كه مهد تربیت اهل بیت عصمت و طهارت است و با زنده بودن این مكتب بزرگ هرگز اجانب غارتگر به آرزوی غیر انسانی خود نمی رسند ناگزیر هستند مذهب مقدس تشیع و روحانیت را كه پاسداران آن هستند، به هر وسیله تضعیف كنند و بكوبند.»

صحیفه نور، ج 1، مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361، ص 229